ترافیک نامه 3

چه گویم من تو را از تخت و پایه که آخر می‌رود شهری به سایه به قدری شهر درگیر است با دود که گیلان ماهیش گردد نمک سود چه باید…

← ادامه شعر

ترافیک نامه 2

شدم خسته من از بحث گرافیک دوباره سر کشیدم در ترافیک شلوغی هست بیشتر از توانم زده پرسه یک عمری در روانم کشد میلم دوباره سوی گاری و شاید هم…

← ادامه شعر

ترافیک نامه 1

کتابی بنده خواهم با گرافیک که تا کمتر بمانم در ترافیک که کابوسی از این بدتر نشاید یقیناً از بیابان رفت باید خیابان که شلوغ و پر عذاب است دل…

← ادامه شعر

باجناق نامه 2

به سوی دفتر شش آمدم باز که تا ریسم همان پشم سرآغاز پناهم او بود در گیر و دارم ندارم شکوه‌ای گر کرد خارم که او بینای قلب این خلیفه…

← ادامه شعر

باجناق نامه 1

به مرغ طبع قلم همساز کردم روایت را به هجو انباز کردم همان هجوی که قبلا گفته آمد یکایک در شاهان سفته آمد ز نو برگیرم این کلک فقیرم همان…

← ادامه شعر

پریشان نامه 2

پریشان نامه‌ها را برده‌ام دست چه دانی حال این گوینده مست به قدری ضرب و تقسیمم روان است که اقلیدس به پشت من دوان است فقط چون از سر برج…

← ادامه شعر

پریشان نامه 1

در باد نبودم با باد بودم پیمودنی عبث مدار پوچ را آنگاه که نشسته بود بر شاخه‌های اگر هزار پرنده امید می‌شنیدم زمزمه‌های کوچ را کشتی نشستگان شایدهایم امواج بایدها…

← ادامه شعر

شکرخنده33

چو می‌پیچند نسخه بهر بنده نمی‌دانم که گریم یا که خنده یقیناً یادشان رفته گذشته که خطی آن قدر درهم نوشته که اکنون پند و اندرزم نمایند به روی مهربانی…

← ادامه شعر

شکرخنده32

احوال چه پرسی که ز حالم خبری نیست تدبیر چه گویی کز آن هم ثمری نیست افتاده در این دور، خرابیم و خماریم دردا که به ما ساقی ما را…

← ادامه شعر

شکرخنده31

درد بی‌درمان نسیب بنده، درمان از شماست این چنین دردی چه خوش باشد که دیدارت دواست دل زما دزدیدی و ما را خبر از خود نشد گه به جرم دزدیت…

← ادامه شعر