شکرخنده25

میزنم ارقام را بر همدگر
تا که آید خرج نوروزی بدر

ای رئیس سلب آسایش عیال
چند گویم من به تو از خط و خال

وقت آن آمد که بیدارت کنم
واقف اوضاع و اسرارت کنم

تا بدانی قدر شندرغاز من
رقص آری زندگی با ساز من

لوبیا و لپه و کشک و نخود
می‌کشاند این ضمیرم را به خود

صورت ارزاق با مهر جناب
گشته بر دستان این بنده کتاب

گه به جنس و گه به جیبم خیره‌ام
ای فلک ترشید آخر شیره‌ام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *