نیم بنده از آن ذلیلان زن
که بر گردنم تا نهند یک رسن
به این علتم گشتهام در به در
گهی در یسار و گهی در یمن
چقدر پرهزینه است عشق بلاد
کتم را ببین گشته شکل کفن
به لب دارند لبخند جمع کنون
چه دانم چقدر بودهاند مثل من
چرا عدهای میکنند اعتراف
دگر عده هرگز نگویند سخن
بیا جان من بگذر از قشقرق
مکن جنگ برپا تو در انجمن
