چو برهم ریخت تنظیمات ماضی
روم گریان و نالان پیش قاضی
بگویم دید و متراژم خراب است
همه تخمین بنده روی آب است
اگر پا را نهم بر نردبانی
چو کوری که رود در آسمانی
و یا گر در مسیرم هست رودی
نخواهم بردن از افکار سودی
چه تهمتها که نشنیدم ز خویشان
دریغ از اسم خویشان روی میشان
خدا دانای کل حال ما بود
اگر با خود ضرر داریم یا سود
