الهی پر و بال دیگر بده
از این در نشد از دگر در بده
در بیکران که تو را هست باز
نباید که گفتن به تو هیچ راز
که دانای کلی تو را گفتهاند
به رویت هزاران مَلِک سجدهاند
زمین و زمان جمله بهر تو هست
که تدبیر پیشت بخواهد شکست
نخواهی اجازت ز جایی دهند
اگر که طلا جای سنگی نهند
بیا و نگاهی به سویم نما
تویی دردها را تماماً شفا
گذر از همه اشتباهات پیش
من و کولهای از گناهان خویش
ندارم بجز بارگاهت پناه
تو گمگشتگان را کشانی به راه
