چه گویم تا کجایم رفته در گل
نمیدانم چه سازم حل مشکل
حقوقم گیر کرده روی قسطم
تمام گوش را من پنبه بستم
که تا غرغر به گوش من نیاید
نگه کردن به این همسر نشاید
چنان در رعشه افتم از حسابش
نبیند هیچکس یارب کتابش
که روح حضرتت را میکند قبض
گرفته همچنان بیرحم این نبض
