حوانامه2

گفته بودند که وامی بدهند بهر طلاق
شاید این امر شود به کل حوا ابلاغ

تا که دیگر نستانند از آدم سفته
گیر بازار بود همسر حتی خفته

دیدن روی عزیزان همه‌اش دردسر است
پیچش نسخه بازار بدان سربه‌سر است

تا نکندند همه جیب تو از آستری
کی رضایت بنویسند که تو ماست‌تری

چه کنم نیست دگر حوصله‌ام طاقت جوش
بی‌خودی بود همه کردن آن جوش و خروش

عاقبت چون به دل خاک بباید خوابید
روح آدم همه را حضرت حوا سابید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *