حوانامه1

به نام او که دانای جهان است
به اعماق مسائل نکته‌دان است

دوباره بازگردم سوی دردم
بگویم از چه بابت روی زردم

از اوضاع مضارع یا که ماضی
روم از دست همسر پیش قاضی

بگویم شرح تنبیهات خویشم
که از پا سرکشیده تا به ریشم

بدانی رنج و درد این قفس را
که بالش می‌نهد رو نفس را

به قدر دل به خواهش باد آید
مرا از رنج آدم یاد آید

تو ای مام بزرگ و مهربانم
منم مانند آدم بی‌زبانم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *